همه چیز خنده دار بود....
داشتن تو....
بودن من....
ماندن ما....
رفتن تو....
رفتن من.....
گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد.....!
دقیقا مثل امروز وقتی اس دادی منم بازش کردم با تمامه دقتم خوندمش....دفه اول نفهمیدم.....دوباره خوندم...نوشته بودی: بهش دست زدم..... بغلش کردم.... بوسش کردم..... چون دوسش دارم...چون فکر اینکه مال من نباشه رو هم نمیکنم.....چون ماله منه.....!!!!!
خندم گرفت....ولی بعدش با تمام وجود گریه کردم.....وای.....
باورم نمیشد همچین حرفی بزنی....!
گفتم ازت متنفرم که ببینم چی میگی....گفتی خوبه بالاخره حست مثل حس من شد....
ولی من از خودم متنفرم که عاشق کسی شدم که لیاقت نداره.....لیاقت نداره شبا به خاطرش خوابم نبره...به خاطرش قرص بخورم.....به خاطرش خودمو عذاب بدم.....
لیاقت نداری......حالا با تمامه وجودم داد میزنم ازت متنفرم.......متنفر.....
نظرات شما عزیزان:
|